مادربزرگم قریب به پنجاه سال با پدربزرگم زیر یک سقف زندگی میکرد. یازده سال پیش پدربزرگم به رحمت خدا رفت. حالا هروقت مادربزرگم از سفر به خانهاش برمیگردد، به عکس قابگرفتهی پدربزرگم، که روی دیوار درست روبروی در ورودی آویزان شده، سلام میکند. دستش را روی سینهاش میگذارد و زیرلب با بغض میگوید:
گچبری زیبا ی قاب ایئنه بازدید : 458
پنجشنبه 7 خرداد 1399 زمان : 19:23